صفحه اعضا هیئت علمی - دانشکده مهندسی آب و محیط زیست
استاد
تاریخ بهروزرسانی: 1403/12/13
حیدر زارعی
دانشکده مهندسی آب و محیط زیست / گروه هیدرولوژی ومنابع آب
رساله های دکتری
-
ارزیابی تاثیر تغییر کاربری اراضی و تغییر اقلیم بر سطح آب زیرزمینی با استفاده از مدل تلفیقی SWAT-MODFLOW ( مطالعه موردی: حوضه آبریز سد درودزن)
سیده مایده شنانی هویزه 781 -
پیش بینی سطح آب زیرزمینی به کمک روشهای مبتنی بر تجزیه داده و هوش مصنوعی و داده های ماهواره ای
مریم شهبازی 781 -
مدیریت پایدار منابع آب با استفاده از رویکرد پویایی سیستم ( مطالعه ی موردی: حوضه آبریز سد درودزن).
ابوالفضل لقب دوست ارانی 780 -
تخمین تغذیه آب زیرزمینی به کمک سنجش ازدور (مطالعه موردی :حوضه آبریز سددرودزن)
محمد ذرتی پور 779 -
بررسی نقش جوامع در برهم خوردن تعادل زیست محیطی با استفاده از مدلسازی اجتماعی هیدرولوژیکی (مطالعه موردی: حوضه آبریز بختگان)
مسعود امیرخانی 779 -
جداسازی جریان پایه چشمه های کارستی (مطالعه موردی: چشمه های رشته کوه گرین)
اباذر سلگی 777 -
ارزیابی و تصحیح داده های ماهواره ای بارش با استفاده از روشهای تلفیقی زمین آماری درحوضه های آبریز کوهستانی (مطالعه موردی: حوضه آبریز مند)
علی اسکندری 777
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
بررسی تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب های زیر زمینی با استفاده از شاخص WQI (مطالعه موردی: حوضه آبریز طشک – بختگان و مهارلو)
الا قنواتی 782 -
بررسی ارتباط خشکسالی هواشناسی و آب زیرزمینی با استفاده از شاخص SPI و GRI اصلاح شده (مطالعه موردی: حوضه آبریز بختگان)
فردین رشیدی 782 -
پیش بینی سطح ایستایی با استفاده از روش های یادگیری عمیق (مطالعه موردی: دشت دز )
محمد صادقی 780 -
مقایسه مدل های مختلف شماره منحنی در برآورد رواناب
حمیدرضا نجفی 780 -
کاربرد الگوریتم K-Star در پیش بینی تراز آب زیر زمینی (مطالعه موردی: دشت آسپاس)
نوید راه نماقهفرخی 780 -
تدقیق رواناب شبیه سازی شده از طریق تلفیق مقادیر بارش ایستگاه زمینی و ماهواره ای (مطالعه موردی: حوضه آبریز کشکان)
تارا صالحی پور باورصاد 779 -
ارزیابی دقت بارش حدی ماهواره GPM تحت تاثیر اقلیم و ارتفاع در ایران
نادیا کریمی 779 -
مدل سازی آب زیرزمینی باهدف جلوگیری از بالا آمدن سطح آب (مطالعه موردی: شهر بهبهان)
پیمان نوری 779 -
بهینه سازی شبکه پایش سطح آب زیرزمینی به کمک روش های زمین آماری (مطالعه موردی: دشت دزفول و اندیمشک)
ایوب یوسفوند 778 -
پتانسیل سنجی مکان های مستعد حفر چاه شرب و کشاورزی با استفاده از سنجش از دور، سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل شبکه ای ( مطالعه موردی: دشت دز )
سالار سروری نوری 777 -
بررسی اثر زهابهای کشاورزی بر کمیت و کیفیت جریان ورودی به تالاب شادگان
محمد موحدی 777 -
تاثیر تغییرات کاربری اراضی بر بیلان آب (مطالعه موردی: حوضه آبریز سد درودزن)
یاسمن شکوهی فر 777 -
تعیین منشاء رودخانه ی شاوور با استفاده از داده های کیفی آب
ساناز ابراهیمی ورزنه 776 -
برآورد و ارزیابی تبخیر وتعرق واقعی با استفاده از سنجش از دور و مدل های توازن انرژی (مطالعه موردی: حوضه آبریز بختگان)
کیوان بوالحسنی 776 -
بررسی تغییرات پهنه ی آبی با استفاده از سنجش از دور (مطالعه موردی: تالاب شادگان)
فاطمه نادری 776 -
ارزیابی بیلان آب حوضه آبریز با رویکرد احیای دریاچه بختگان
نجمه غفاری جو 774بی تردید، یکی از پایههای اصلی توسعه در کشورهای مختلف تامین آب است و نقش مهمی در ارتقای سطح کمی و کیفی زندگی دارد. مدیریت پایدار منابع آب با هدف حداکثرسازی توسعه اقتصادی و اجتماعی، بدون یک نگاه منطقی به نیاز زیستمحیطی میسر نیست. در گذشته طراحیها متمرکز بر تامین مصارف شرب، کشاورزی و صنعت بوده است از این رو حقابههای زیستمحیطی در اکثر موارد نادیده گرفته شد حوضه آبریز بختگان نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. مشکل اساسی در حوضه مطالعاتی بختگان عدم برنامهریزی مناسب منابع آب میباشد که موجب کاهش دبی رودخانههای این حوضه و کاهش سطح زیر کشت و خشکی دریاچه بختگان شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی بیلان آب حوضه بختگان، بهینه سازی چند هدفه بهره برداری از منابع سطحی آب حوضه، مخازن درودزن، ملاصدرا و سیوند با رویکرد احیای دریاچه بختگان میباشد. در این راستا دادههای مصارف اصلی حوضه –کشاورزی- در پنج بخش اراضی 1- بالادست سد ملاصدرا (Agri-I) 2- دشت کامفیروز (حد فاصل سد ملاصدرا تا سد درودزن) (Agri-II) 3- بالادست سد سیوند (Agri-III) 4- حدفاصل سد درودزن و سد سیوند تا محل ایستگاه هیدرومتری حسن آباد (Agri-IV) 5- حد فاصل ایستگاه هیدرومتری حسن آباد تا دریاچه بختگان (Agri-V)، نیازهای شرب دو شهر شیراز و مرودشت و صنایع به مدل ویپ معرفی شد، همچنین دادههای منابع تامین آب در سطح حوضه شامل سه سد درودزن، ملاصدرا و سیوند، رودخانههای حوضه رودخانه کر و سیوند، منابع آب زیرزمینی (به صورت حجم برداشت از مخازن زیرزمینی) به مدل معرفی شدند. طول دوره شبیهسازی به مدت 15 سال از سال زراعی 78-1377 تا 92-1391 در نظر گرفته شد و متوسط دادههای نیاز نقاط تقاضا در این دوره به عنوان نیاز در سناریوی مرجع در نظر گرفته شد، مدل، یک مدل قطعی علاوه بر آن سه سناریو: 1- سناریوی تغییر راندمان آبیاری به میزان 10 و 20 درصد (Sce-I & SceII) 2- سناریوی بهینه (Sce-III) 3- سناریوی بهینه به همراه سناریوی تغییر 10 درصدی راندمان (Sce-IV) در مدل شبیهسازی گردید. نتایج سناریوی مرجع حاکی از آن است که Agri-III کمترین میزان اعتمادپذیری تامین تقاضا را در بین کلیه بخشهای کشاورزی دارد. با توجه به اینکه اولویت اول تامین را در مدل تامین شرب لحاظ نمودیم، مقادیر اعتمادپذیری 100 درصد در تمام سناریوها حاصل شد. بهترین نتایج مدل به لحاظ میزان اعتمادپذیری و میزان تامین تقاضا در Sce-IV بدست آمد. در سناریوی مرجع به منظور محاسبه میزان نیاز زیستمحیطی از روش تنانت، استفاده شد، که به نظر نمیرسد این روش با توجه به شرایط اقلیمی منطقه مناسب باشد. بنابراین با توجه به الگوی اقلیم منطقه یک سال به سه دوره چهار ماهه تفکیک گردید و روش تنانت معمول با توجه به شرایط منطقه اصلاح گردید. به عنوان مثال ماههای مهر، آبان، آذر و دی در یک دوره قرار میگیرند. با توجه به آورد رودخانه با حذف اثرهای برداشت بالادست و با لحاظ کردن 60 مقدار به عنوان متغیرهای تصمیم در مدل بهینهساز به منظور تامین هدف زیستمحیطی مقادیر بهینه تامین نیاز زیستمحیطی دریاچه حاصل گردید.
-
ارزیابی و مدیریت بهینه منابع آب زیرزمینی (حوضه آبریز بختگان- مهارلو)
سپیده هدایت 774با توجه به کمبود منابع آب سطحی در حوضه بختگان- مهارلو، میزان برداشت از منابع آب زیرزمینی بیش از حد مجاز بوده و این میزان تاثیر چشمگیری بر منابع آب سطحی از جمله خشک شدن رودخانه کر، ایجاد پدیده فرونشست در 70 درصد از دشت های حوضه، زیان های اقتصادی ناشی از کاهش اراضی تحت کشت در پایین دست رودخانه کر و خشک شدن دریاچه بختگان داشته است. در این تحقیق به منظور دستیابی به یک دیدگاه کلان نسبت به این حوضه و مدیریت بهینه منابع آب زیرزمینی آن، وضعیت منابع آب زیرزمینی مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور هیدروگراف معرف دشت های حوضه بختگان- مهارلو و تغییرات سالانه سطح آب زیرزمینی آن ها بررسی و برای جلوگیری از افت بیشتر سطح آب زیرزمینی سناریوهای مدیریتی همچون کاهش سطح زیرکشت، تغییر الگوی کشت، تغییر سیستم آبیاری و ترکیب این سناریوها ارائه گردید. از بین 28 محدوده مطالعاتی 19 محدوده که دارای حدودا 14 سال (1395-1381) آمار سطح آب زیرزمینی بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که از بین دشت های مورد بررسی، همه ی دشت ها بجز دشت خرامه و شیراز (90 درصد از دشت ها)، دارای افت سالیانه بیش از 25 سانتی متر می باشند همچنین 68 درصد از دشت ها دارای افت سالیانه بیش از 50 سانتی متر، 47 درصد دارای افت سالیانه بیش از 75 سانتی متر و 26 درصد دارای افت سالیانه بیش از یک متر می باشند. در ادامه دشت های با افت سالانه بیش از یک متر شامل دشت های ارسنجان، کوار- مهارلو، سعادت آباد، سیدان- فاروق و مرودشت به ترتیب با مقادیر 2/43، 1/75، 1/44، 1/09 و 1/02 متر افت به عنوان دشت های بحرانی در نظر گرفته شدند. در گام بعد با استفاده از اطلاعات سطوح زیرکشت، الگوی کشت، روش آبیاری و حجم آب عرضه شده به مزرعه در چاه های بهره برداری، چهار سناریو مدیریتی در دشت های مذکور اعمال گردید و میزان افت سالانه تحت شرایط جدید محاسبه و با افت سالانه قبل مقایسه شد. با توجه به نتایج می توان عنوان کرد که صرفاً استفاده از سیستم های آبیاری نوین به جای سیستم های سنتی در تمام یا بخشی از سطح زیرکشت محصول غالب، به تنهایی برای کاهش افت موجود کافی نیست و بخش عمده ای از افت سالیانه آبخوان این دشت ها را جبران نخواهد کرد، لذا ضروری است طرح تغییر الگوی کشتِ غالب به محصولات با نیاز آبی پایین مد نظر قرار گیرد. بررسی به عمل آمده نشان داد که سناریوی دوم (تغییر روش آبیاری برای الگوی کشت موجود) به لحاظ عملیاتی در بین سایر سناریوها مناسب تر می باشد اما سناریو سوم حالت ب (تغییر همزمان روش آبیاری و الگوی کشت) بیشترین تاثیر را در جبران افت آبخوان در بین همه ی سناریوها دارا می باشد، لذا با توجه به شرایط بحرانی این حوضه این سناریو پیشنهاد می گردد.
-
بررسی روندتغییرات پارامترهای کمی وکیفی آب های زیرزمینی (مطالعه موردی: دشت تویسرکان)
فاطمه غلامی 774عناصر و ترکیب¬های مختلفی در آب وجود دارند که بر کیفیت فیزیکی و شیمیایی آب موثر می¬باشند، بهطوریکه این عناصر در شرایط خاصی چون ترسالی و خشک¬سالی دچار تغییر می¬شوند. در مطالعه روند تغییرات پارامترهای کیفی دشت از یک دوره 11 ساله (1394-1372) استفاده شد. در این تحقیق بهمنظور بررسی خشک¬سالی و روند تغییرات بارندگی در شهرستان تویسرکان استان همدان، ازداده¬های بارندگی ماهانه، فصلی و سالانه این دشت در طی یک دوره آماری 22 ساله (1393-1372) استفاده شد. بدین منظور از شاخص بارش استانداردشده(SPI) بهره گرفته شد. برای بررسی روند تغییرات سطح ایستابی از یک دوره آماری 22 ساله همزمان با بارش استفاده گردید. بررسی روند تغییرات با توجه به آزمون ناپارامتری من-کندال صورت گرفت. نتایج حاصله علی¬رغم اینکه نشان¬دهنده عدم روند تغییرات معنی¬داری در مولفههای کیفی سفره آب زیرزمینی می¬باشد، ولی بیانگر وجود روند تغییرات کاهشی معنی¬دار در سطح ایستابی این دشت، افت به میزان متوسط سالانه 53 سانتی¬متر می¬باشد. نتایج حاصل از تحلیل بارش نشاندهنده آن است که در طی این دوره، بارش در کل دشت به میزان 95/81 میلی¬متر کاهش داشته است که بهطور متوسط، سالانه 75/3 میلی¬متر می¬باشد. بهطورکلی با توجه به شاخص بارش استاندارد شده، منطقه وضعیتی نزدیک به نرمال را دارا میباشد.ازنظر تغییرات مولفههای کیفی، ارتباط معناداری بین داده¬های دوره¬های کم¬آب و پرآب با توجه به آزمون tدر سطح معنی¬داری 5 درصد مشاهده گردید.
-
بررسی فرونشست زمین تحت تاثیر افت سطح آب زیرزمینی (مطالعه موردی: دشت سیرجان)
سلمان شاه محمدپورعسکری 773افت سطح آب زیرزمینی باعث افزایش تنش موثر، ایجاد فشردگی دائم در رسوبات و در نتیجه فرونشست زمین میگردد. از مهمترین آسیبهای این پدیده، کاهش برگشتناپذیر تمام یا بخشی از مخزن آب زیرزمینی است. تشخیص و کنترل این مناطق یکی از مهمترین رویکردهایی است که باید موردتوجه قرار گیرد. در این پژوهش ابتدا نقشه استعداد فرونشست زمین و مقادیر احتمالی آن در دشت سیرجان از مهر 1377 تا اسفند 1392 با استفاده از مدل رسترپایه تحت اثر افت 12 متری سطح آب زیرزمینی در این دوره تهیه شد. در ادامه شبیهسازی منابع آب زیرزمینی دشت سیرجان با استفاده از مدل GMS انجام گرفت. به اینصورت که مدل برای مهر 1389 بهصورت ماندگار و برای دوره 3 ساله مهر 1389 تا شهریور 1392 بهصورت ناماندگار واسنجی شد. صحتسنجی مدل نیز برای دوره یک ساله مهر 1392 تا شهریور 1393 انجام گرفت. پس از تایید دقت مدل با صحتسنجی، تغییرات سطح آب زیرزمینی در این دشت برای 4 سال بعد (مهر 1393 تا شهریور 1397) در دو حالت حفظ شرایط فعلی و یا اجرای طرح جمعآوری فاضلاب و خروج آن از دشت پیشبینی شد. پس از تعیین سطح آب زیرزمینی و میزان افت، اثرات آن بر فرونشست زمین با استفاده از مدل رستر پایه بررسی شد. نتایج نشان داد در دوره 15 ساله (مهر 77 تا اسفند 92) فرونشستی به میزان 3/34 متر در شمالغربی دشت پیشبینی میشود و به ازای هر متر افت سطح آب زیرزمینی حداکثر فرونشستی به میزان 10 سانتیمتر رخ خواهد داد. نتایج همچنین نشان داد که با اجرای طرح جمعآوری فاضلاب در منطقه شهری در مدت 4 سال حداکثر افتی به میزان 10 متر در این منطقه رخ خواهد داد. این کاهش سطح آب زیرزمینی باعث افزایش مساحت مناطق تحت تاثیر فرونشست زمین از 330 کیلومترمربع (13 درصد) در حالت عادی به 440 کیلومترمربع (3/17 درصد) میشود.
-
مکان یابی تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی (مطالعه موردی: شمال غرب بهبهان)
لیلا افشاری نژاد 773خشکسالی دهه¬ی اخیر در شمال غرب شهرستان بهبهان منجر به برداشت غیراصولی آب زیرزمینی شده که این امر افت سطح آب زیرزمینی را در این محدوده به دنبال داشته است؛ بنابراین تغذیه مصنوعی به عنوان یکی از روش های کم هزینه و با قابلیت زیاد در مدیریت منابع آب می تواند یکی از راههای جبران افت سطح آب زیرزمینی باشد. هدف از انجام این تحقیق تعیین مکان های مناسب برای تغذیه مصنوعی سفره¬های زیرزمینی با استفاده از سیستم GIS و تکنیک تصمیم گیری چند متغیره MCDM برای تقویت آب زیرزمینی در این منطقه است. معیارهای موثر در مکانیابی که در این تحقیق در نظر گرفته شد عبارت¬اند از: زمین شناسی، شیب، ضریب قابلیت انتقال آبخوان، نفوذپذیری سطحی، ضخامت بخش غیراشباع آبرفت، کیفیت آب زیرزمینی، کاربری اراضی، فاصله از منبع آب، فاصله از چاه¬ها و چشمه¬ها و فاصله از جاده. پس از تعیین وزن معیارها براساس روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و روش مقایسات زوجی نقشه معیارهای موثر در محیط GIS تهیه گردید. نقشه نهایی از تلفیق نقشه¬ها با استفاده از روش همپوشانی در پنج کلاس بسیار مناسب، مناسب، متوسط و نامناسب و بسیار نامناسب تهیه گردید که نتایج حاصل از تلفیق معیار¬ها نشان داد 6/15 درصد منطقه بسیار مناسب برای تغذیه مصنوعی، 7/10 در صد مناسب، 8/18 درصد متوسط، 6/12 درصد نامناسب و 42 درصد بسیار نامناسب برای تغذیه مصنوعی می¬باشد. در نهایت با توجه به مناطق مناسب و بسیار مناسب در محدوده مطالعاتی چک دم و حوضچه نفوذ به عنوان بهترین روش¬های تغذیه مصنوعی انتخاب گردید.
-
برآورد نیاز آب زیست محیطی رودخانه کر و دریاچه بختگان
سعید ساجدی پور 773تالاب ها به دلیل دارا بودن کارکردها و ارزش های زیستگاهی متعدد، از ارزشمندترین اکوسیستم ها به شمار می روند؛ اما متاسفانه در سال های اخیر به دلایل گوناگون از جمله مدیریت نادرست منابع آب، خشکسالی و عدم توجه به حقابه ی زیست محیطی تالاب ها، شاهد آن هستیم که این اکوسیستم های با ارزش یک به یک در حال نابودی هستند که این موضوع پیامدهای ناگواری به دنبال دارد. دریاچه بختگان یکی از تالاب های بین المللی کشورمان است که علی رغم دارا بودن ارزش های زیستگاهی متنوع و اهمیت فراوان در منطقه، به دلیل تامین نشدن نیاز آبی آن از طریق رودخانه کر، کاملاً شک شده است. بهترین راه برای احیا و حفاظت از این دریاچه برآورد نیاز آب زیست محیطی آن از طریق روشی مناسب و تامین این مقدار آب می باشد. در این پژوهش ابتدا با هدف انتخاب روش مناسب برای تعیین نیاز آب زیست محیطی دریاچه بختگان، اقدام به بررسی روش ها و مطالعات موردی تعیین نیاز آب زیست محیطی تالاب ها شد و در ادامه یک رویکرد اکولوژیکی انتخاب گردید. سپس با توجه به رویکرد انتخاب شده، کارکردهای مهم دریاچه مورد بررسی قرار گرفته و گونه ی فلامینگوی بزرگ به عنوان شاخص اصلی دریاچه بختگان برای برآورد نیاز آبی برگزیده شد. در ادامه با هدف گذاری برای حفظ شرایط بقای شاخص مورد نظر در دریاچه، نیاز آب زیست محیطی دریاچه بختگان در دو سطح حداقل و مطلوب به ترتیب 680 و 1870 میلیون مترمکعب برآورد گردید. با توجه به این که دریاچه بختگان در منطقه ای خشک قرار دارد و تجربه ی خشک شدن موقت را در سال های پیش و تابستان ها دارد، پیش بینی می شود با تامین این میزان آب، دریاچه احیا شود.
-
تاثیر تغییرات کاربری اراضی بر پاسخ هیدرولوژیک (مطالعه موردی: حوضه آبریز ابوالعباس)
سیده مائده شنانی هویزه 773چکیده:
تغییر کاربری اراضی و پوشش زمین به صورت طبیعی و یا توسط انسان می¬تواند تاثیر بسزایی بر چرخه¬ی هیدرولوژیکی یک منطقه داشته باشد، که این تاثیرات در قالب افزایش دبی اوج و حجم رواناب سطحی، افزایش پتانسیل ریسک سیلاب و کاهش کیفیت آب ظاهر خواهند شد. بنابراین درک بهتر و ارزیابی اثرات تغییر کاربری اراضی بر فرآیندهای هیدرولوژیکی حوضه برای پیش¬بینی و کاهش خطرات سیل و همچنین برای برنامه¬ریزی و توسعه¬ی پایدار مدیریت حوضه از اهمیت بسیاری برخوردار است. در مطالعه¬ی حاضر نیز هدف بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی بر پاسخ هیدرولوژیک حوضه¬ی آبریز ابوالعباس طی یک دوره¬ی زمانی نوزده ساله (1388-1369) می¬باشد. جهت دستیابی به این هدف از تلفیق تکنیک¬های سنجش از دور (RS)، سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS استفاده شده است. ابتدا نقشه¬های کاربری اراضی سال¬های 1369 و 1388 حوضه با استفاده از تصاویر ماهواره¬ای لندست/TM و پس از انجام پیش پردازش¬های لازم و بررسی دقت الگوریتم¬های مختلف طبقه¬بندی، با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی با پرسپترون سه لایه ، با دقت مناسبی در هشت کلاس کاربری اراضی تهیه شدند. در ادامه نقشه¬های تهیه شده به صورت یک لایه¬ی اطلاعاتی وارد محیط GIS شده و مساحت هریک از کاربری¬ها محاسبه گردید. سپس هر یک از این نقشه¬ها جهت تهیه¬ی نقشه شماره منحنی سال¬های 1369 و 1388 منطقه، با نقشه گروه هیدرولوژیک خاک در محیط GIS و با استفاده از الحاقیه¬ی HEC-Geo-HMS تلفیق شدند. در نهایت مدل بارش رواناب HEC-HMS با استفاده از روش شماره منحنی رواناب (SCS-CN) جهت برآورد رواناب حوضه¬ی آبریز ابوالعباس برای چهار واقعه¬ی بارش-رواناب مشاهده¬ای واسنجی و اعتبارسنجی شد . نتایج شبیه¬سازی نشان داد که به علت تغییرات کاربری اراضی، که در حوضه¬ی مورد مطالعه در جهت کاهش سطح جنگل و افزایش سطوح مراتع و مناطق مسکونی اتفاق افتاده است، میزان دبی اوج و حجم سیلاب در حوضه¬ی آبریز ابوالعباس طی دوره¬ی مورد مطالعه، به طور متوسط به ترتیب 5/5 و 1/5 درصد افزایش یافتند. از سویی دیگر نتایج نشان می¬دهد که این تغییرات کاربری بر زمان رسیدن به دبی اوج سیلاب اثری نداشته است. در مجموع نتایج نشان داد که روند تغییرات کاربری اراضی در طی دوره¬ی زمانی مورد مطالعه سبب افزایش حجم سیلاب و به ویژه دبی اوج سیلاب شده است.
-
تخمین جریان پایه رودخانه به روش FUKIH و مقایسه آن با روشهای UKIH و RDF(مطالعه موردی: رودخانه ابوالعباس)
فلامرزی-بهداد 772رودخانه اصلی¬ترین منبع تامین کننده آب مورد نیاز اعم از شرب، کشاورزی و صنعت می¬باشد. جریان پایه نیز به عنوان جزئی از جریان رودخانه که ناشی از تخلیه آب زیرزمینی است، در نظر گرفته می¬شود. لذا پی¬بردن به سهم جریان پایه رودخانه برای کاربری آب، تخصیص آب، ارزیابی تاثیرات آلودگی، هیدرولوژی جریان کم و هیدرولوژی سیل بسیار مهم است. جریان پایه معمولاً با استفاده از روش¬های گرافیکی، روش¬های فیلترینگ، روش-های ردیابی و مدل¬های مفهومی برآورد می¬شود. در این میان روش¬های فیلترینگ به دلیل کاربرد آسان و نتایج موثر بیشترین کاربرد را دارند. هدف از انجام این مطالعه بررسی جریان پایه حاصل از تخلیه آب زیرزمینی در حوضه رودخانه ابوالعباس در جنوب غربی ایران است. در این راستا از روش¬های جداسازی جریان پایه حداقل هموار شده، فیلتر دیجیتال بازگشتی (الگوریتم لاین و هولیک) و روش حداقل هموار فیلتر شده استفاده شد. با استفاده از داده-های جریان روزانه رودخانه در طول دوره آماری 1391-1351 و به کمک الگوریتم¬های نامبرده جریان پایه تفکیک شد. نتایج نشان داد که با توجه به کارستی بودن حوضه رودخانه ابوالعباس در هر سه روش سهم جریان پایه حاصل از آب زیرزمینی بیش از جریان سریع (رواناب) حاصل از بارش است. همچنین مقایسه این روش¬ها در تخمین جریان پایه نشان داد که روش حداقل هموار شده به دلیل ایجاد نقاط اوج و فروافتادگی¬های نوک تیز در برخی نقاط با منطق جریان پایه سازگاری ندارد. در نهایت نتایج نشان داد که روش حداقل هموار فیلتر شده که ادغام دو روش قبلی است، نتایج قابل اعتمادتری ارائه می¬دهد.
-
بررسی اثرات تغییر اقلیم بر خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی (مطالعه موردی: حوضه آبریز بختگان)
تبوزاده-شهین 772خشکسالی را می¬توان پدیدهای گذرا، آرام، تکرار شونده و جزئی جدانشدنی از اقلیم هر منطقه دانست. اغلب خشکسالی با یک کاهش قابل ملاحظه بارش نسبت به متوسط بارندگی بلند مدت آغاز و با گذر زمان سبب کاهش رطوبت خاک و در ادامه سبب افت منابع آب¬های سطحی و زیرزمینی می¬گردد. اهمیت پدیده خشکسالی در حوضه¬ای همچون بختگان بدلیل شرایط استراتژیک منطقه، وسعت اراضی کشاورزی و وجود دریاچه¬های بختگان و طشک بارزتر میباشد. افزایش گازهای گلخانه ای در چند دهه اخیر و افزایش دمای ناشی از آن باعث بر هم خوردن تعادل سیستم اقلیمی کره زمین شده و تغییرات اقلیمی گستردهای را در اغلب نواحی کره زمین موجب شده است. بررسیها نشان میدهند که این پدیده میتواند بر بخشهای مختلف اعم از منابع آب، کشاورزی، منابع طبیعی و محیط زیست، بهداشت، صنعت و اقتصاد اثرات منفی داشته باشد. لذا تاثیر آن بر کاهش رژیم بارش و رطوبت نسبی و افزایش درجه حرارت منتج به بحران خشکسالی و در نتیجه زیانهای شدیدی به بخش های کشاورزی و اقتصادی میگردد. به منظور بررسی اثرات تغییر اقلیم بر خشکسالی هواشناسی و خشکسالی هیدرولوژیکی در دوره آتی 2044-2015، 2074-2045 از خروجی 3 مدل¬ گردش عمومی جو – اقیانوس HADCM3، GFDLCM2.1 و CSIROMK3.5 تحت 2 سناریو انتشار A2 و B1 استفاده شد. برای ریز مقیاس نمایی خروجی مدل¬های¬ گردش عمومی جو – اقیانوس از مدل LARS-WG استفاده شد. همچنین از مدل بارش – رواناب IHACRES به منظور شبیه¬سازی جریان روزانه در دوره آتی مورد استفاده قرار گرفت. شاخص¬های خشکسالی مورد استفاده در این تحقیق، شاخص بارش استاندارد شده (SPI) و شاخص دبی استاندارد شده (SDI) می¬باشد. نتایج نشان داد که، حوضه آبریز مورد مطالعه در سال¬های 1386 تا 1389 درگیر خشکسالی¬های هواشناسی فراگیری بوده است. بالاترین درصد فراوانی خشکسالی بسیار شدید در کلیه مقیاس¬های زمانی براساس شاخص خشکسالی SPI، مربوط به ایستگاه¬های واقع در غرب و جنوب حوضه آبریز می¬باشد. بیشترین شدت خشکسالی هیدرولوژیکی براساس شاخص SDI در تمامی مقیاس¬های زمانی در حوضه¬های شور شیرین و رود سفید مربوط به سال¬های 1389-1387 است. در دوره¬ی آتی 44-2015 ، 74-2045 تحت سه مدل و دو سناریوی انتشار به طور کلی بیشترین افزایش دما در ماه¬های مارس، آوریل، می و کمترین تغییر دما در ژانویه و اکتبر رخ می¬دهد. همچنین به طور کلی افزایش بارندگی برای ماه¬های سپتامبر تا ژانویه و کاهش بارندگی برای ماه¬های فوریه تا ژوئن رخ می¬دهد. بیش¬ترین کاهش دبی در دوره آتی (2074-2045، 2044-2015) مربوط به ایستگاه¬ جمالبیگ (شور خارستان) در ماه آوریل و ایستگاه جمالبیگ (شیرین) در ماه¬های فوریه، مارس و آوریل، همچنین ایستگاه دهکده سفید در ماه¬های مارس و آوریل می¬باشد. نتایج حاصل از سناریوی A2 درصد فراوانی خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی بالاتری را به نسبت سناریوی B1 نشان می¬دهد. همچنین تحلیل ریسک مشخصه¬های خشکسالی هواشناسی و خشکسالی هیدرولوژیکی نشان داد که احتمال وقوع تداوم و بزرگی مشخص در دوره آتی به¬طور کل برابر و یا کم¬تر از دوره پایه می¬باشد.